پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر
پیشگیری در لغت به معنای «پرهیز» و «دفع» آمده میباشد. در مورد پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر سه قضیه «آدم اعتیادپذیر»، «اطراف اعتیادساز» و «دلیل اعتیاد» را می بایست در لحاظ گرفت. در فیض، برای پیشگیری می بایست با دقت به ریشه اعتیاد در موضوع ها و مفاد خاص با تدبیر کل، حداقل، یکیاز این علل را حذف کرد تا زنجیره اعتیاد به مشاوره ترک اعتیاد در مشهد مواد مخدر از هم بپاشد.
تبیین های سرازیر شناختی
تبیین های جاری شناختی بر تفاوت های شخصی افراد در نحوه تامل و حس درباره اخلاق و رفتار خود تأکید دارا هستند، تفاوت هایی که قادر است به صورت تفاوت هایی دقیق و جزئی در خلق و خوی برخی اشخاص با اشخاص متعارف یا این که حتیدر پوسته اختلالات خراب شخصیتی ظواهر گردد و بعضا اشخاص را به باعث عللی مانند ارتقا خشم و عصبانیت، پاره ای تعلق و وابستگی خیال به یکدیگر، یا این که تصمیم به خطر کردن و لذت جویی با شدت بیشتری مستعد ارتکاب رفتارهای کجروانه سازد. یکی تبیین های سرازیر شناختی که بر نارسایی های شخصیتی تأکید داراست، تبیین فروید میباشد.
رابطه ساختار شخصیتی با اعتیاد
فروید ساختار شخصیت را دربرگیرنده سه لایه «بنیان»، «اینجانب» و «اینجانب رفیعتر» میداند. «بنیان» به عبارتی نفس اماره و سرچشمه نیروی نفسانی است که هیچ سیرتکامل قید و بندی نمی شناسد. «اینجانب» هسته مهم شخصیت و مبین یادگرفتن و آموزش واقعیات معاش میباشد. این قسمت لینک و پیوند دهنده «بنیان» و «اینجانب رفیعتر» و به اصطلاح دروازه بان شخصیت میباشد. «اینجانب رفیعتر» دربرگیرنده قیمت های اخلاقی و وجدانی شخص میباشد که کم کم با نظام آموزشی و تأثیر کارداران محیطی ساختوساز میشود. فروید این نظر را دارد که عرصه معاش آدم صحنه کشاکش دو نیروی «بنیان» و «اینجانب بلندتر» میباشد. هنگامی اخلاق و رفتار انحراف آمیز پیش میآید که «بنیان» در نبرد با «اینجانب بلندتر» غالب شود.
نظارت علل رغبت به اعتیاد
معتادان نوروتیک و سایکوتیک
ژان برژه معتادان را از لحاظ شخصیتی و خل وچل به معتادان با ساختار «سرازیر نژند»، «جاری پریش» و «افسرده» حالا تقسیم می نماید. البته در کل، تقسیم بندی دیگری وجود داراست که بیشتر جاری شناسان پای حایل آن می باشند و آن تقسیم شخصیت معتاد به «نوروتیک»، «سایکوتیک» و «سازمان نیافته» میباشد. معتادان «نوروتیک» خودآزار و دیگرآزارند و دارنده ایراد در رابطه ها عاطفی و خانوادگی میباشند. از نگاه کم عقل، این اشخاص با رای زنی و تقابل و نیز از روش همدلی، اتکا و اعتقادوباور بخشیدن به آنها می بایست زیر معالجه قرار گیرند. معتادان «سایکوتیک»، حقیقت فرار و گریز میباشند، روانکاوی این مجموعه و در اختیار گرفتن پرخاشگری در آنها شایسته ترین روش معالجه این دسته محسوب میگردد. معتادانی که دارنده خلق و خوی «سازمان نیافته» میباشند، حاذق به برقراری رابطه با حقیقت ها نیستند و باخت های خویش را عقب افتاده جسمی دور و اطراف اجتماعی و خانوادگی زمان کودکی خویش میدانند و بسیار خیالپرداز میباشند. این دسته نیز از روش روانکاوی شخصی و گروهی زیر معالجه قرار میگیرند.
انحراف اعتیاد به مواد مخدر
می اقتدار فیض گرفت که هرگاه پرورش خل وچل شخص به موازات رویش جسمی وی جاری ساختن نگیرد و شخصیت شخص تکامل نیابد، شخص در معرض و هجوم بیماری ها و اختلالات دیوانه قرار میگیرد و به شخصی بی عزم، تلقین پذیر و بی عاطفه تبدیل میشود. درین هنگام در معرض خطر کجروی و انحراف واقع میگردد، که اعتیاد به مواد مخدر یکیاز این انحرافات است. این سیرتکامل اشخاص به جهت عدم شکل گیری شخصیت نمی توانند بها های اخلاقی را بپذیرند و به سادگی نمی توانند خویش را با گوشه و کنار سازگاری دهند. افزون بر آن، مبتلا اشتباهات احساساتی و عاطفی می شوند. در سود، موضوع قابل قبولی برای اعتیاد به مواد مخدر در اینگونه کسانی به وجود میآید. از جمله، اشخاص عقب باقی مانده خیالی به جهت این که خطر ناشی از اعتیاد به مواد مخدر را نمی دانند و شخصیت تلقین پذیری دارا هستند، زیر تأثیر تلقین دیگر افراد و با هم نشینی اشخاص معتاد به طرف اعتیاد کشانده میگردند.
پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر
پیشگیری در لغت به معنای «پرهیز» و «دفع» آمده میباشد. در مورد پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر سه قضیه «آدم اعتیادپذیر»، «اطراف اعتیادساز» و «دلیل اعتیاد» را می بایست در لحاظ گرفت. در فیض، برای پیشگیری می بایست با دقت به ریشه اعتیاد در موضوع ها و مفاد خاص با تدبیر کل، حداقل، یکیاز این علل را حذف کرد تا زنجیره اعتیاد به مشاوره ترک اعتیاد در مشهد مواد مخدر از هم بپاشد.
تبیین های سرازیر شناختی
تبیین های جاری شناختی بر تفاوت های شخصی افراد در نحوه تامل و حس درباره اخلاق و رفتار خود تأکید دارا هستند، تفاوت هایی که قادر است به صورت تفاوت هایی دقیق و جزئی در خلق و خوی برخی اشخاص با اشخاص متعارف یا این که حتیدر پوسته اختلالات خراب شخصیتی ظواهر گردد و بعضا اشخاص را به باعث عللی مانند ارتقا خشم و عصبانیت، پاره ای تعلق و وابستگی خیال به یکدیگر، یا این که تصمیم به خطر کردن و لذت جویی با شدت بیشتری مستعد ارتکاب رفتارهای کجروانه سازد. یکی تبیین های سرازیر شناختی که بر نارسایی های شخصیتی تأکید داراست، تبیین فروید میباشد.
رابطه ساختار شخصیتی با اعتیاد
فروید ساختار شخصیت را دربرگیرنده سه لایه «بنیان»، «اینجانب» و «اینجانب رفیعتر» میداند. «بنیان» به عبارتی نفس اماره و سرچشمه نیروی نفسانی است که هیچ سیرتکامل قید و بندی نمی شناسد. «اینجانب» هسته مهم شخصیت و مبین یادگرفتن و آموزش واقعیات معاش میباشد. این قسمت لینک و پیوند دهنده «بنیان» و «اینجانب رفیعتر» و به اصطلاح دروازه بان شخصیت میباشد. «اینجانب رفیعتر» دربرگیرنده قیمت های اخلاقی و وجدانی شخص میباشد که کم کم با نظام آموزشی و تأثیر کارداران محیطی ساختوساز میشود. فروید این نظر را دارد که عرصه معاش آدم صحنه کشاکش دو نیروی «بنیان» و «اینجانب بلندتر» میباشد. هنگامی اخلاق و رفتار انحراف آمیز پیش میآید که «بنیان» در نبرد با «اینجانب بلندتر» غالب شود.
نظارت علل رغبت به اعتیاد
معتادان نوروتیک و سایکوتیک
ژان برژه معتادان را از لحاظ شخصیتی و خل وچل به معتادان با ساختار «سرازیر نژند»، «جاری پریش» و «افسرده» حالا تقسیم می نماید. البته در کل، تقسیم بندی دیگری وجود داراست که بیشتر جاری شناسان پای حایل آن می باشند و آن تقسیم شخصیت معتاد به «نوروتیک»، «سایکوتیک» و «سازمان نیافته» میباشد. معتادان «نوروتیک» خودآزار و دیگرآزارند و دارنده ایراد در رابطه ها عاطفی و خانوادگی میباشند. از نگاه کم عقل، این اشخاص با رای زنی و تقابل و نیز از روش همدلی، اتکا و اعتقادوباور بخشیدن به آنها می بایست زیر معالجه قرار گیرند. معتادان «سایکوتیک»، حقیقت فرار و گریز میباشند، روانکاوی این مجموعه و در اختیار گرفتن پرخاشگری در آنها شایسته ترین روش معالجه این دسته محسوب میگردد. معتادانی که دارنده خلق و خوی «سازمان نیافته» میباشند، حاذق به برقراری رابطه با حقیقت ها نیستند و باخت های خویش را عقب افتاده جسمی دور و اطراف اجتماعی و خانوادگی زمان کودکی خویش میدانند و بسیار خیالپرداز میباشند. این دسته نیز از روش روانکاوی شخصی و گروهی زیر معالجه قرار میگیرند.
انحراف اعتیاد به مواد مخدر
می اقتدار فیض گرفت که هرگاه پرورش خل وچل شخص به موازات رویش جسمی وی جاری ساختن نگیرد و شخصیت شخص تکامل نیابد، شخص در معرض و هجوم بیماری ها و اختلالات دیوانه قرار میگیرد و به شخصی بی عزم، تلقین پذیر و بی عاطفه تبدیل میشود. درین هنگام در معرض خطر کجروی و انحراف واقع میگردد، که اعتیاد به مواد مخدر یکیاز این انحرافات است. این سیرتکامل اشخاص به جهت عدم شکل گیری شخصیت نمی توانند بها های اخلاقی را بپذیرند و به سادگی نمی توانند خویش را با گوشه و کنار سازگاری دهند. افزون بر آن، مبتلا اشتباهات احساساتی و عاطفی می شوند. در سود، موضوع قابل قبولی برای اعتیاد به مواد مخدر در اینگونه کسانی به وجود میآید. از جمله، اشخاص عقب باقی مانده خیالی به جهت این که خطر ناشی از اعتیاد به مواد مخدر را نمی دانند و شخصیت تلقین پذیری دارا هستند، زیر تأثیر تلقین دیگر افراد و با هم نشینی اشخاص معتاد به طرف اعتیاد کشانده میگردند.